درباره شرطی سازی کلاسیک
شرطی سازی کلاسیک چیست؟
شرطی سازی کلاسیک نوعی یادگیری است که تاثیر عمدهای در مکتب فکری روانشناسی دارد که به عنوان رفتارگرایی شناخته می شود. شرطی سازی کلاسیک که توسط فیزیولوژیست روسی ایوان پاولوف کشف شد، در این روش فرایند یادگیری از طریق ارتباط بین محرک طبیعی و محرک محیطی اتفاق می افتد.
شرطی سازی کلاسیک (classical conditioning)، یادگیری از طریق تداعی محرکی خنثی با محرکی معنادار و توانایی فراخوانی پاسخ مشابه است. یک روز بهاری را در نظر بگیرید. مادری به همراه کودکش برای قدم زدن بیرون رفته است. کودک دستش را دراز میکند تا گلی را بچیند، اما زنبوری روی گل نشسته است و کودک را نیش میزند.
روز بعد، مادر چند شاخه از همان گل را در گلدان میگذارد و آنها را برای بوییدن سمت کودک دراز میکند. کودک به محض دیدن گل، شروع به گریه کردن میکند. ترس کودک با دیدن گل، فرایند یادگیری از طریق شرطی سازی کلاسیک را نشان می دهد. به عبارت دیگر، محرک خنثی یعنی گل، با محرکی معنادار یعنی نیش زنبور همراه میشود و گل این ظرفیت را پیدا میکند تا پاسخ مشابه، یعنی ترس را فرا بخواند.
مطالعات ایوان پاولف درباره شرطی سازی کلاسیک
پاولف با شرطی سازی کلاسیک، روی ذهن، شخصیت و رفتار تاثیر گذاشت. پاولف در اوایل دهه ی ۱۹۰۰ به فرایند هضم غذا در بدن علاقمند شد. او در آزمایشاتش پودر گوشت در دهان سگ می ریخت و این کار او باعث ترشح بزاق در دهان سگ میشد. پاولف متوجه شد، حتی وقتی از غذا هم خبری نیست، بزاق سگ ترشح می شود.
بنابراین، محرک فقط غذا نیست که منجر به این پاسخ میشود. مثلا سگ حتی وقتی فقط ظرف غذا را هم میبیند، بزاقش ترشح میشود. دیدن فردی که برایش غذا می آورد، حتی صدای بسته شدن در هنگام آورده شدن غذا نیز برای او غذا را تداعی می کند؛ در نتیجه بزاقش ترشح می شود. پاولوف متوجه شد که تداعی این صحنه ها و صداها با غذا، باعث نوعی یادگیری میشود که آن را شرطی سازی کلاسیک نامید.
پاولف تصمیم گرفت بررسی کند که چرا سگ در برابر صحنه های تداعی کننده ی غذا و صداهایی که قبل از غذا می شنود، بزاقش ترشح می شود. او متوجه شد که سگ یک سری رفتارهای آموخته شده و آموخته نشده دارد. بخش آموخته نشده در شرطی سازی کلاسیک اشاره به برخی محرکها دارد که به صورت خودکار، ذاتی یا فطری پاسخ تولید می کنند. به آنها بازتاب نیز گفته می شود.
پژوهشهای شرطیسازی بعد از پاولف
واتسون بر اساس شرطی سازی کلاسیک پاولف، شرطی سازی ترس را مورد توجه قرار داد. او توانست در آزمایشهای انجام داده، ترس را در کودکی که اصلا از حیوانات پشمالو نمیترسید، شرطی کند. بعدها، کودک این ترس را به تمام چیزهای خزدارمثل کت خزدار، تعمیم داد.
اسکینر نیز نوع دیگری از شرطی سازی را مطرح کرد که به آن شرطی سازی کنشگر یا عامل میگویند. در نظریه اسکینر، ارگانیسم با دریافت تقویت، پاسخش را به محرک حفظ میکند و با تنبیه، پاسخش به محرک کمرنگ شده و در نهایت خاموش میشود.
عناصر شرطی سازی کلاسیک
محرک غیرشرطی:
محرک غیرشرطی هر عمل، تأثیر یا عاملی است که پاسخی ایجاد کند. به عبارت دیگر محرک غیرشرطی به محرکی گفته میشود که به طور خودکار نوعی پاسخ را ایجاد کند. به عنوان مثال، اگر گرده گل یک فرد را به عطسه وادار کند، گرده یک محرک غیرشرطی است.
پاسخ به محرک غیرشرطی یک پاسخ ذاتی است یا به عبارت تخصصیتر یک پاسخ نیاموخته است. یعنی کسی به ما یاد نداده است که وقتی گرده گل به مشاممان میرسد باید عطسه کنیم. این عطسه کردن یک پاسخ ذاتی به گرده گل است.
پاسخ غیرشرطی:
این پاسخی است که به طور خودکار در نتیجه یک محرک غیرشرطی ایجاد می شود. در اصل، این یک واکنش طبیعی و ناخودآگاه به محرکهای مختلف است. به عنوان مثال، اگر گرده گل یک فرد را به عطسه وادار کند، عطسه پاسخ غیرشرطی است.
محرک شرطی:
زمانی که یک محرک خنثی (محرکی که باعث ایجاد پاسخ نمیشود) با یک محرک غیرشرطی همراه شود، و پاسخی را ایجاد کند محرک شرطی نامیده میشود.
پاسخ شرطی:
واکنش یا پاسخی که در نتیجه محرک شرطی بروز داده میشود پاسخ شرطی نامیده میشود.
ممکن است گیج شده باشید. اما نگران نباشید. شرطی سازی کلاسیک بسیار ساده است. تصور کنید که با شنیدن یک صدای بلند تنتان به لرزه میافتد.
آن صدای بلند که به صورت طبیعی باعث ایجاد لرزه در شما شده است محرک غیرشرطی است یعنی به صورت طبیعی و بدون یادگیری قبلی تن شما شروع به لرزیدن میکند. به لرزیدن، پاسخ غیرشرطی میگوییم چون در واقع به صورت طبیعی در پاسخ به محرک غیرشرطی بروز پیدا کرده است.
حالا فرض کنید که همراه با صدای بلند یا قبل از آن یک نفر دست خود را بالا میبرد و این عمل چندین مرتبه پشت سر هم تکرار میشود: به این صورت که ابتدا حرکت دست و بعد از آن صدای بلند. در این صورت شما بین حرکت دست و صدای بلند ارتباط برقرار میکنید و ممکن است با دیدن حرکت دست خودبهخود بدنتان به لرزه بیفتد.
صدای بلند که به صورت طبیعی باعث ترس شما میشود محرک غیرشرطی است. ترس یا لرزه شما پاسخ غیرشرطی است. حرکت دست محرک شرطی است زیرا بعد از جفت شدن با محرک غیرشرطی باعث ایجاد ترس و لرزه در شما شده است. ترس و لرزهای که با حرکت دست نه با صدای بلند ایجاد شود پاسخ شرطی است.
مراحل شرطی سازی کلاسیک
مرحله 1: قبل از شرطی کردن
برای اینکه فرایند شرطی سازی کلاسیک را اجرا کنید نیاز به یک محرک طبیعی دارید که به طور خودکار باعث ایجاد یک واکنش شود. ترشح غذا در واکنش به بوی غذا مثال خوبی از محرک طبیعی است. در این مرحله از فرایند محرک بی قید و شرط (UCS) منجر به پاسخ بی قید و شرط (UCR) می شود. به عنوان مثال بوی غذا (UCS) به طور طبیعی و خودکار باعث ایجاد بزاق (UCR) می شود. در این مرحله یک محرک خنثی نیز وجود دارد که هنوز هیچ اثر ایجاد نمی کند. تا زمانی که این محرک خنثی با محرک بی قید و شرط جفت شود و باعث واکنش گردد.
مرحله 2: روند شرطی سازی
در مرحله دوم فرآیند شرطی سازی کلاسیک، محرکی که قبلاً خنثی بود را بارها و بارها با محرک بی قید و شرط جفت می کنند. نتیجه جفت شدن این است که بین محرک UCS و محرک خنثی یک رابطه شکل می گیرد. در این مرحله، محرک خنثی به عنوان محرک شرطی (CS) شناخته می شود. محرک شرطی هیچ ارتباط معناداریی با محرک بی قید و شرط ندارد. محرک شرطی که قبلا یک محرک خنثی بود، پس از ارتباط با محرک بی قید و شرط باعث ایجاد یک پاسخ شرطی می شود.
در مثال قبلی، فرض کنید وقتی بوی غذا مورد علاقه خود را حس می کنید، صدای سوت را بشنوید. در حالی که سوت با بوی غذا ارتباطی ندارد، اما اگر چندین بار صدای سوت با بوی غذا همراه شود، در نهایت باعث پاسخ مشروط می شود. در این حالت صدای سوت محرک شرطی است.
مرحله 3: بعد از شرطی سازی
هنگامی که ارتباطی بین UCS و CS ایجاد شد، ایجاد محرک شرطی به تنهایی نیز موجب واکنش بی قید و شرط می شود. واکنشی که در این حالت رخ می دهد را پاسخ شرطی (CR) شناخته می شود. پاسخ شرطی، واکنشی که فرد آن را آموخته است و نسبت به محرک خنثی نشان می دهد. در مثال بالا، هر زمان که صدای صوت بیاید شما احساس گرسنگی می کنید. در مرحله پس از شرطی سازی، محرک شرطی به تنهایی پاسخ شرطی را تحریک می کند.
اصول اساسی شرطی سازی کلاسیک
اکتساب (Acquisition)
اکتساب مرحله اولیه یادگیری است که در آن اولین پاسخ شرطی ایجاد می شود و به تدریج تقویت می گردد. در مرحله اکتساب شرطی سازی کلاسیک، یک محرک خنثی بارها و بارها با یک محرک بی قید و شرط جفت می شود. همانطور که در بخش قبل توضیح دادیم، محرک بی قید و شرط چیزی است که به طور طبیعی و خودکار بدون هیچ آموزشی باعث ایجاد عکس العمل می شود. پس از اینکه بین محرک خنثی و محرک بی قید و شرط رابطهای ایجاد می شود، محرک خنثی تبدیل به محرک شرطی می شود. در این مرحله است که می توان ادعا کرد که یادگیری ایجاد گردید.
به عنوان مثال، تصور کنید که در صدای زنگ برای یک سگ محرک خنثی باشد که بعد از یادگیری تبدیل به یک محرک شرطی می شود که باعث ایجاد بزاق می گردد. شما برای این کار باید بارها بارها غذا را با صدای زنگ همراه کنید. زمانی شما به پاسخ شرطی می رسید که به محضی که سگ صدای زنگ را بشنود شروع به ترشح بزاق کند. پس از اینکه به مرحله پاسخ شرطی رسیدید، برای اینکه این رفتار را تقویت باید هر روز در چند مرحله این کار را انجاک دهید.
انقراض (Extinction)
انقراض زمانی است که پاسخ شرطی کاهش یابد یا ناپدید می شوند. در شرطی سازی کلاسیک، این اتفاق زمانی می افتد که یک محرک شرطی دیگر با یک محرک بی قید و شرط همراه نشود. به عنوان مثال، اگر بوی غذا (محرک بی قید و شرط) با صدای سوت (محرک شرطی) همراه شود، در نهایت منجر به پاسخ مشروط که گرسنگی است می گردد. اما در صورتی که دیگر محرک بی قید و شرط (بوی غذا) با محرکی شرطی (سوت) همراه نشود، در نهایت پاسخ شرطی (گرسنگی) از بین می رود.
بهبود خود به خودی (Spontaneous Recovery)
گاهی اوقات پاسخ آموخته شده حتی پس از یک دوره انقراض می تواند ناگهان دوباره ظاهر شود. بهبودی خود به خودی یعنی ظاهر شدن پاسخ شرطی پس از یک دوره استراحت یا یک دوره کاهش پاسخ است.
به عنوان مثال، تصور کنید که پس از آموزش سگ برای ترشح بزاق با صدای زنگ، دیگر این آموزش را ادامه ندهید. پس از مدتی پاسخ شرطی منقرض می شود. اما پس از یک دوره استراحت که در طی آن محرک ارائه نمی شود، شما ناگهان زنگ را به صدا در میآورید و سگ خود به خود پاسخ قبلی را که آموخته است را نشان می دهد. اگر محرک شرطی و محرک بی قید و شرط دیگر با هم ارتباط نداشته باشند، انقراض پس از بهبود خود به خودی بسیار سریع اتفاق می افتد.
تعمیم محرک (Stimulus Generalization)
تعمیم محرک یعنی اینکه فرد یا حیوان در برابر محرکهای که شبیه هم هستند پاسخ شرطی یکسان بدهند. به عنوان مثال، اگر یک سگ به خاطر صدای زنگ، بزاق دهان آن ترشح شود. حیوان ممکن است در مقابل محرکهای شرطی دیگر مانند صدای زنگ موبایل که شبیه این صدا باشد نیز همین پاسخ را داشته باشد.
تبعیض محرک (Stimulus Discrimination)
تبعیض محرک ایجاد تفکیک بین یک محرک شرطی از سایر محرکهایی است که با یک محرک بی قید و شرط همراه شدهاند. به عنوان مثال، اگر یک صدای زنگ محرک مشروط باشد، تبعیض محرک شامل این است که شما بتوانید به نحوی سگ خود را آموزش دهید که بتواند صدای این زنگ را از صداهای زنگهای مشابه تشخیص دهد.
موارد استفاده از شرطی سازی کلاسیک
در واقع شرطی سازی کلاسیک بر روی انسانها مانند سگها عمل نمی کند. با این وجود، برنامههای متعددی در دنیای واقعی برای شرطی سازی کللسیک وجود دارد. به عنوان مثال، بسیاری از مربیان سگ از تکنیکهای شرطی سازی کلاسیک برای آموزش سگهای خانگی استفاده می کنند. این تکنیک همچنین به افراد مختلف برای کنار امدن با ترس و اظطراب کمک می کند. به عنوان مثال، درمانگران ممکن برای رفع اظطراب، چیزی که باعث ایجاد اظطراب می شود را به طور مکرر با چیزی که باعث آرامش می گردد همراه کنند تا اظطراب فرد را از بین ببرند.
_________________________________________________________
مقالات دیگر