فرزندانی که پس از طلاق خود را قربانیانی درمانده میدانند، بیشتر دچار مشکلات روحی میشوند.
تاثیر طلاق بر کودکان انکارناپذیر است؛ بسیاری از کودکان در سراسر جهان به دلیل طلاق و جدایی والدین تحت فشار و تخریب روانی هستند، که می تواند باعث بروز مشکلاتی چون افسردگی، مشکلات تحصیلی (نمرات پایین و ترک تحصیل) و رفتارهای مخرب (مانند خشونت، اضطراب، و حتی مصرف مواد) شود.فارغ از سن و جنسیت فرزندان، تجربهی طلاق والدین میتواند برای هر کودکی گیجکننده و ویرانگر باشد. کودکان معمولا در پذیرفتن اتفاقاتی که شاهد آن هستند با مشکلات زیادی رو به رو میشوند؛ حضور نداشتن یکی از والدین و قطع شدن ارتباط بین پدر و مادر برای کودکان غیر قابل درک بوده و کودکان معمولا مجبور میشوند که به رفت و آمد بین خانه پدر و مادر یا حتی حضور ناپدری و نامادری در زندگی خود عادت کنند. در واقع تجربه حضور نداشتن یکی از والدین در خانه یا حتی تجربه تنها بودن در خانه میتواند تعریف کاملا جدید و دشواری از مفهوم خانواده به کودک بدهد.
تاثیر طلاق بر کودکان
واکنش فرزندان به طلاق والدین بر اساس سن آنها (قبل از بلوغ یا بعد از بلوغ) تا حدودی متفاوت می باشد. تفاوت واکنش ها را میتوان اینگونه خلاصه کرد که طلاق وابستگی کودک به والدین را در فرزندان زیر ۹ سال و استقلال خواهی را در فرزندان نوجوان تشدید میکند. در کودکان زیر ۹ سال معمولا رفتارهای خردسالانه همانند نیاز به کمک و همراهی در خوابیدن، لباس پوشیدن و… وجود دارد، برعکس فرزندان بزرگتر که از والدین خود فاصله میگیرند و رفتارهای مستقلانه از خود نشان میدهند. پس از سپری شدن زمانی کوتاه، اکثر بچهها دوباره به جریان زندگی بر میگردند و آرامش خود را باز مییابند. آنها به تغییرات پیش آمده در زندگی خود عادت میکنند و دوباره مثل قبل زندگی روزمره خود را ادامه میدهند. با این حال به نظر میرسد که برخی از بچهها هم هرگز به حالت عادی خود باز نمیگردند. این درصد کم از کودکان ممکن است پس از طلاق والدینشان، مشکلاتی مستمر یا حتی همیشگی را تجربه کنند که عواقب جبران ناپذیری به دنبال خواهد داشت.
تأثیرات مخرب طلاق بر روی کودکان
احساس ناامنی و هراس از آینده:
طلاق غالباً احساس امنیت کودکان را کاهش داده و آنها را نسبت به آینده نگران میکند. به عنوان مثال: «آیا ما فقیر میشویم؟»، «آیا به حد کافی غذا خواهیم داشت؟» «آیا باید به یک مدرسه جدید برویم؟»، «آیا میتوانم دوستانم را ببینم؟»
ترس از ترک شدن:
پس از طلاق کودک متوجه میشود که یکی از والدین دیگر در خانه نیست و از این میترسد که دیگری نیز «ناپدید» شود و او را تنها بگذارد.
طردشدگی:
کودکان طلاق ممکن است احساس طردشدگی کنند. یادمان باشد کودکان خود را در مرکز جهان میدانند و بنابراین هر اتفاقی که روی دهد به نحوی به آنها مربوط میشود.
احساس گناه:
کودکان ممکن است به این نتیجه برسند که در طلاق والدین مقصر هستند و به خاطر حرفی که زده اند یا کاری که انجام داده اند این اتفاق روی داده است و بنابراین احساس گناه و شرمندگی میکنند. حتی نوجوانان پرخاشگر نیز ممکن است به این باور برسند که رفتار آنها در طلاق والدین نقش داشته است.
ناتوانی:
کودکانی که خود را در اختلاف میان والدین مسئول میدانند فکر میکنند میتوانند به اوضاع سروسامان بدهند و سعی میکنند «بچه بهتری» باشند. آنها تصور میکنند میتوانند کاری انجام دهند که والدین مجدداً در کنار یکدیگر زندگی کنند. وقتی این اتفاق نمیافتد و نقشههای کودکان با شکست مواجه میشود آنها احساس ناتوانی و ناامیدی میکنند.
بلاتکلیفی:
مخربترین تأثیر طلاق بر روی کودکان زمانی روی میدهد که والدین در حضور آنها به تحقیر یکدیگر میپردازند. در این مواقع کودکان احساس میکنند که باید جانب یکی از والدین را بگیرند و این کار برای آنها بسیار دشوار است. از سوی دیگر کودکان تصور میکنند اگر از هیچکدام از والدین پشتیبانی نکنند از سوی هردو رانده میشوند. کودکان در واقع در شرایط بغرنجی قرار میگیرند که در آن دوست داشتن پدر و مادر «کار اشتباهی» است.
اندوه:
کودکان طلاق به شدت احساس اندوه و استیصال میکنند و اعتقاد دارند که دیگر عضوی از یک خانواده نیستند. در واقع احساس کودکان طلاق مشابه احساس کودکانی است که والدین خود را بر اثر بیماری یا تصادف از دست دادهاند ولی به اندازه آنها مورد حمایت قرار نمیگیرند و ممکن است به شدت دچار افسردگی شوند.
اضطراب:
آسیب طلاق:
کودکان طلاق ممکن است احساس اضطراب کنند و خود را تحت فشار ببینند. به عنوان مثال احتمال دارد آنها وظایف بیشتری را در خانه برعهده بگیرند. در ضمن ممکن است یکی از والدین یا هر دو آنها از کودکان به عنوان مشاور استفاده کنند. در این مواقع کودکان که احساس میکنند بزرگ شدهاند و دوست دارند کمک کنند اضطراب خود را پنهان مینمایند.
تنهایی:
کودکان طلاق ممکن است احساس تنهایی کنند و دل شأن برای والدینی که از آنها جدا شده اند تنگ شود. معمولاً والدینی که در کنار کودکان میمانند آنقدر گرفتار مشکلات خود هستند که به فرزندشان نمیرسند. احتمال دارد طلاق بر روی رابطه کودکان با همسالانشان نیز تأثیر بگذارد و کودکان در جاهای دیگر به دنبال آرامش بگردند و یا طرد شوند.
خشم:
خشم احساسی متداول در میان کودکان طلاق است که در اثر عدم درک یا پذیرش این مسئله روی میدهد. کودکان گاهی خشم خود را نشان نمیدهند. خشم کودکان زمانی رواج پیدا میکند که دلایل طلاق روشن نباشد. در این مواقع کودکان به خاطر آنچه از نظر آنها «غیرضروری» است از والدین خود میرنجند.
افسردگی:
افسردگی از تأثیرات مستقیم طلاق محسوب میشود و در واقع یک تأثیر ثانوی است که به دنبال اندوه، احساس تنهایی و طردشدگی به وجود میآید. افسردگی نشانه آن است که کودکان حمایت کافی برای رویارویی با مسئله طلاق دریافت نکردهاند.
تأثیرات طلاق بر سنین جوانی
ممکن است برای بزرگسالان جوان چالش برانگیز باشد که با هر گونه تناقضی که ممکن است هنوز بین والدینشان وجود داشته باشد کنار بیایند. آنها ممکن است احساس کنند که در این وسط گرفتار شده اند، یا دوست دارند والدینشان با آنها به عنوان یک دوست رفتار کنند تا به عنوان بچه.
کودکان هرگز نباید واسطه باشند. اگر نیاز به انتقال اطلاعات یا پاسخ به سوالات باشد، والدین باید واسطه دیگری پیدا کنند. در غیر این صورت، کودکان ممکن است احساس ناخوشایندی و یا استرس داشته باشند، یا دوست داشته باشند که باید طرفی بگیرند یا اطلاعاتی را از هر یک از والدین مانند یک راز پیش خود نگه دارند.
همچنین میتواند برای فرزند ناراحتکننده باشد زمانی که والدینشان نسبت به دیگری بدگویی میکنند. تحقیقات نشان میدهد که برای بچهها – حتی نوجوانان – بهتر است والدینشان آنها را از بحث هایشان دور نگه دارند.
مهم است که هر دو والدین به این امر متعهد باشند. اگر یکی از والدین دستورالعملها را انجام ندهد، سعی کنید به مشاوره مراجعه کنید تا به هدایت فرد کمک کنید. شنیدن از یک فرد عینی که چرا این موضوع برای سلامتی کودک مهم است می تواند کمک کند.
چگونه والدین طلاق بر روابط عاشقانه آینده کودکان تأثیر می گذارند
تحقیقات نشان میدهد که کودک یا بزرگسال بودن فرزند طلاق میتواند بر روابط عاشقانه آینده بچهها و دیدگاه آنها نسبت به ازدواج و شراکتهای بلندمدت تأثیر بگذارد. ناامیدی در مورد عشق و ازدواج میتواند باعث شود برخی از فرزندان طلاق در اعتماد به شرکای آینده خود و حفظ روابط خود دچار مشکل شوند.
در واقع، نرخ طلاق برای فرزندان طلاق بیشتر است. مطالعات نشان میدهد که بزرگسالانی که والدینشان طلاق گرفتهاند، اشتیاق کمتری نسبت به نهاد ازدواج دارند، احساس تعهد شخصی کمتری به روابط خود میکنند و اعتماد کمتری به توانایی خود برای حفظ روابط عاشقانه دارند.
گاهی اوقات، به خصوص اگر والدین آنها درگیری زیادی بین خود داشته یا دارند و یا آشکارا یکدیگر را به خاطر از هم گسیختگی ازدواج سرزنش می کنند، ممکن است بچه ها احساس کنند که سرنوشتشان برای تکرار آن روایت است. آنها ترکیبی از هر دو والدین هستند، و اگر آنها بشنوند که “شبیه پدرت هستی” و “او یک احمق واقعی است”، بر روی بچه ها تاثیر میگذارد.
بعلاوه، اگر آنها در مورد مسائلی مانند خیانت یا خشونت خانگی بدانند، ممکن است حتی بیشتر از تکرار این الگوهای ناسالم ناامید، رنجش یا ترس داشته باشند. شما باید آنچه را که میدانند تصدیق کنید و به آنها کمک کنید تا با آن کنار بیایند. شما باید به آنها اطمینان دهید که آنها افراد خودشان هستند، اما همه جزئیات را به اشتراک نگذارید.
در نهایت، اگر والدینشان با آنها (و یکدیگر) به شیوهای دلسوزانه، محبتآمیز، مبتنی بر و درک ارتباط برقرار کنند، آنوقت بچهها میتوانند یاد بگیرند که روابط ایمن و پایدار ایجاد کنند.
راهکارهایی برای کمک به فرزند در گذر از طلاق:
با فرزند خود در مورد طلاق صحبت کنید و به او اجازه دهید تا احساسات خود را بیان کند.
به فرزند خود اطمینان دهید که دوستش دارید و او را در این دوران سخت تنها نخواهید گذاشت.
فرزند خود را تشویق کنید تا با یک مشاور یا روانشناس صحبت کند.
برای فرزند خود برنامههای منظم و ثابتی در نظر بگیرید.
فرزند خود را در فعالیتهای ورزشی، هنری یا اجتماعی تشویق کنید.
از فرزند خود در مقابل بحثها و جنجالهای خود با همسرتان محافظت کنید.
چگونه به کودکان کمک کنیم تا با طلاق والدین خود کنار بیایند
کنار آمدن با طلاق در هر سنی سخت است و احتمالاً با بزرگ شدن بچه ها همچنان دردناک خواهد بود. با این حال، راههای زیادی وجود دارد که والدین میتوانند به کودکان کمک کنند تا احساسات خود را به نحو مؤثری پردازش کنند و از دامهایی که میتوانند بر فرزندان طلاق تأثیر بگذارند، اجتناب کنند.
طلاق انحلال قانونی ازدواج است و در حالی که ممکن است برای زوجین راه حلی برای مشکلاتشان به نظر برسد، اما می تواند تأثیرات عمیقی و بلندمدتی بر فرزندان داشته باشد. در این نوشتار، پیامدهای طلاق بر فرزندان و همچنین راهبردهایی برای کاهش تأثیرات منفی آن بر آنها مورد بررسی قرار خواهد گرفت.