درباره کارل راجرز
روانشناسان معروف
درباره کارل راجرز
1402/08/18 نویسنده : روان بوک

درباره کارل راجرز

کارل راجرز (Carl Rogers) (زاده ۸ ژانویهٔ ۱۹۰۲ – مرگ ۴ فوریهٔ ۱۹۸۷) روان‌شناس آمریکایی، یکی از نظریه‌پردازان معروف شخصیت و یکی از چهره‌های اصلی در رویکرد روان‌شناسی انسان‌گرایانه و اگزیستانسیالیستی در روان‌شناسی است.

زندگینامه (بیوگرافی) کارل راجرز
کارل  راجرز روانشناس مطرح آمریکایی در سال ۱۹۰۲ در خانواده‌ای مذهبی در شیکاگو آمریکا به دنیا آمد. او در خانواده‌ای هشت نفره بزرگ شد و فرزند چهارم خانواده بود. پدر او در رشته مهندسی عمران مشغول به کار بود و به ناچار سالهای زیادی دور از خانه بود و راجرز توسط مادرش بزرگ شد. کارل  راجرز وقتی از دبیرستان فارغ التحصیل شد قصد داشت کشاورز شود بنابراین در سال ۱۹۱۹ وارد دانشگاه ویسکانسین در رشته کشاورزی شد در حالی که فعالیت‌های مذهبی و کلیسا وقت زیادی از او می‌گرفت.
همین فعالیت‌های مذهبی باعث شد در سفری که به همراه دانش آموزان مسیحی به پکن داشت به تاریخ علاقه مند شده و رشته خود را تغییر دهد. راجرز در سال ۱۹۲۴ در حالی که تنها ۲۲ سال داشت با دوست دوران کودکی خود هلن الیوت ازدواج کرد درحالی که والدین وی با این ازدواج مخالف بودند. وی صاحب دو فرزند دختر و پسر (دیوید ۱۹۲۶ و ناتالی ۱۹۲۸) شد. در همان زمان بود که وی علاقه زیادی به علم روانشناسی پیدا کرد و وارد مدرسه الهیات شد. بعد از دوسال تحصیل در این دانشگاه راجرز به این فکر می‌کرد که به سراغ روش‌های غیر مذهبی برای کمک به مردم برود و سرانجام رشته روانشناسی را انتخاب کرد. وی در سال ۱۹۲۸ فوق لیسانس و سرانجام در سال ۱۹۳۱ توانست دکترای روانشناسی بالینی خود را از دانشگاه کلمبیا اخذ کند. تز دکترای کارل  راجرز درباره اندازه گیری تنظیم یا سازگاری شخصیت در کودکان بود.
وی در سال 1940 ، در دانشگاه اوهایو به عنوان استاد روان شناسی بالینی مشغول به کار شد و در سال 1944 ایالت اوهایو را به مقصد نیویورک ترک کرد. در آن جا به عنوان مدیر خدمات مشاوره ی سازمان USO شروع به فعالیت کرد و پس ازگذشت یک سال ، در دانشگاه شیکاگو به سمت استاد روان شناسی و مدیر گروه مشاوره منصوب شد . در همین دوران ، او مهم ترین کتاب خود یعنی"روان درمانی مراجع محوری : مفاهیم ، شیوه ها و کاربردها " را نوشت .
در سال 1957 ، راجرز به دانشگاه ویسکانسین رفت و در جایگاه استاد روان شناسی و استاد روان پزشکی به فعالیت پرداخت. عدم برخورد صحیح کادر دانشگاه با دانشجواین مقطع کارشناسی ارشد ، موجبات ناراحت یاو را فراهم کرد و چون نتوانست این شرایط را بهبود ببخشد ، از ادامه ی فعالیت در آن دانشگاه استعفا داد و به عضویت انستیتو علوم رفتاری غربی در لاهویای کالیفرنیا درآمد.
درسال 1968 ، او به همراه چند تن از دیگر اعضای این انستیتو که همگی همچون راجرز ، رویکرد انسان گرایانه داشتند ، آن جا را با هدف تاسیس مرکز مطالعات شخص در لاهویا ، ترک کردند.
راجرز به شدت علاقه مند به کشف شرایطی بود که افراد در آن م یتوانستند توانایی های بالقوه خود را به حالت بالفعل در بیاورند. او در آخرین سالهای فعالیت حرفه ای اش ، به ارتقای صلح جهانی گرایش پیداکرد و در این خصوص ، سال 1985 پروژه ی صلح ژنو را سازمان دهی کرد . همچنین در سال 1986 رهبری چندین ورکشاپ صلح جهانی را برعهده گرفت .
کارل راجرز در4 فوریه سال 1987 ، در سن 85 سالگی به علت ایست قلبی در گذشت.

نظریه روانشناسی فرد مدار یا شخص محور کارل  راجرز
کارل  راجرز نظریه مراجع محور یا انسان گرا را برای درمان بیماران به همراه آبراهام مازلو مطرح کرد و به شخصیت‌های بزرگ و مطرح در زمینه روانشناسی انسان گرایانه تبدیل شد. وی معتقد بود پیشرفت درمان بیمار باید در سایه تفاهم پزشک و بیمار و به دور از هر گونه تعصب شکل گیرد.
در این زمینه وی به شدت تحت تاثیر مارتین بوبرف فیلسوف پیرو مکتب اصالت وجود و عقیده وی درباره تائید دیگری قرار گرفت. تاکید وی بر تائید نظر دیگران و باور به توانایی‌های آنها به جای تاکید بر مشکلات باعث شد وی به یکی از بزرگترین روانشناسان انسان گرا تبدیل شود.
کارل  راجرز با تجارب زیادی که در این زمینه به دست آورد دریافت اگر بیمار مسیر درمان را خودش طی کند زودتر به نتیجه بهتری می‌رسد. در اینجا بود که شیوه درمانی انسان گرا شکل گرفت. وی معتقد بود اگر بیمار نظرات خود را هر چند غلط، اشتباه و بی پایه و اساس مطرح کند به خوبی تمام افکار خود را مطرح کرده و بعد از چند جلسه خود را درمان می‌کند. وی در این زمینه می‌گوید تنها کافی است اجازه دهم بیمار خودش باشد و من نیز خودم باشم.
وی معتقد بود بسیاری از انسان‌ها از کودکی یاد گرفته‌اند برای جلب توجه، محبت و پذیرش باید به دلخواه دیگران رفتار کند. دلیل آن نیز این است که والدین هنگامی به کودک توجه می‌کنند که مطابق با میل آنها رفتار کند، همین امر باعث می‌شود انسان‌ها احساسات عمیق و واقعی خود را نشناخته و ارزش‌های دیگران و والدین را جایگزین ارزش‌های خود کنند. راجرز به این نتیجه رسید که روان درمانگر به جای تفحص در گذشته ی بیمار ، باید زمان حال او را دریابد و شرایط فعلی اودر زمان حال را بررسی کند .

نظریه های کارل راجرز
خودشکوفایی
راجرز معتقد است که هر فرد می‌تواند به اهداف، تمایلات و خواسته‌هایش در زندگی دست یابد. وقتی این اتفاق رخ دهد، خودشکوفایی ایجاد می‌شود. این یکی از مهمترین دستاوردهای کارل راجرز در روانشناسی بود و برای دستیابی فرد به توانمندی‌هایش، تعدادی عوامل باید برآورده شوند.
راجرز ماهیت جبرگرایانه روان‌تحلیل‌گری و رفتارگرایی را رد کرده و فرض نمود ما به روشی که موقعیتمان را درک می‌کنیم رفتار می‌نماییم. چون هیچ کس دیگری نمی‌تواند بفهمد که ما چگونه ادراک می‌کنیم، لذا خودمان بهترین کارشناسان خود هستیم.
کارل راجرز (۱۹۵۹) معتقد بود که انسان‌ها یک انگیزش‌ اصلی و بنیادی در وجود خود دارند که گرایش به خودشکوفایی است – تحقق توانایی‌های خود و کسب بالاترین سطح انسانیتی که می‌توانیم. مثل گلی که در صورت وجود موقعیت‌های مناسب تا حداکثر توانش رشد می‌کند – اما محدود به محیطش است – افراد هم در صورت مناسب بودن محیط، تحقق یافته و به توانایی‌هایشان می‌رسند.

فرد دارای عملکرد کامل
راجرز معتقد است که هر فرد می‌تواند به هدفش دست یابد. یعنی فرد در تماس با اینجا و اکنون است، تجارب ذهنی و احساساتش دائما در حال رشد و تغییر هستند.
وی فرد دارای عملکرد کامل را به‌عنوان فردی ایده آل و شخصی درنظر می‌گیرد که افراد هیچگاه به آن دست نمی‌یابند. اشتباه است که فکر کنیم انتها یا پایان راهی وجود دارد؛ بلکه این فرایند همواره در حال شدن و تغییر است.

توجه مثبت و خود ارزشمندی
کارل راجرز (۱۹۵۱) کودک را دارای دو نیاز پایه می‌داند: توجه مثبت از سایر افراد و خودارزشمندی.
اینکه ما چگونه درباره خود و احساسات خودارزشمندی مان فکر می‌کنیم، اهمیت بنیادی برای سلامت روانشناختی و احتمال دستیابی به اهداف در زندگی و کسب خودشکوفایی دارد.
خودارزشمندی می‌تواند به‌عنوان طیفی از خیلی بالا تا خیلی پایین دیده شود. از نظر کارل راجرز (۱۹۵۹) فردی که خودارزشمندی بالایی دارد، یعنی درباره خود احساسات مثبت و اطمینان دارد، در زندگی با چالش مواجه می‌شود، شکست‌ها و ناشادی‌ها را می‌پذیرد و با افراد گشوده است.
فردی با خودارزشمندی پایین ممکن است از چالش در زندگی اجتناب کند، نپذیرد که زندگی می‌تواند گاهی ناشاد و دردناک باشد و با افراد دیگر با حالت دفاعی رفتار کند.
وی معتقد بود که احساسات خودارزشمندی در اوایل کودکی تحول می‌یابند و از تعامل کودک با مادر و پدر شکل می‌گیرند. همانطور که کودک بزرگتر می‌شود، تعاملات با سایر افراد مهم روی احساسات خودارزشمندی‌اش تاثیر خواهد گذاشت.
او معتقد بود که ما باید توسط دیگران، فردی مثبت در نظر گرفته شویم؛ ما باید احساس ارزشمندی و احترام کرده و با عاطفه و عشق با ما رفتار شود. توجه مثبت یعنی آنکه دیگران ما را در تعاملات اجتماعی، چگونه ارزیابی و قضاوت خواهند کرد.

همخوانی یا تجانس
خود ایده‌آل فرد ممکن است با آنچه واقعا در زندگی و تجربه فرد رخ داده همراستا نباشد. لذا، تفاوتی می‌تواند بین خود ایده‌آل و تجربه واقعی فرد وجود داشته باشد. این مسئله ناهمخوانی نام دارد.
وقتی خود ایده‌آل و تجربه واقعی فرد مشابه یا متجانس باشد، حالت همخوانی وجود دارد. به ندرت حالت کلی همخوانی وجود دارد؛ همه افراد میزان خاص ناهمخوانی را تجربه می‌کنند.
تحول همخوانی بستگی به توجه مثبت نامشروط دارد (توجه مثبت نامشروط یعنی این توجه مثبت به اعمار و رفتار ما ربط نداشته باشد و با رفتار ما تغییر نکند). کارل راجرز معتقد بود که برای دستیابی فرد به خودشکوفایی، او باید در حالت همخوانی باشد.
طبق نظر وی، ما می‌خواهیم به روشی احساس، تجربه و رفتار کنیم که با تصویر خودمان همراستا باشد و آنچه که دوست داریم باشیم یا خود ایده‌آل‌مان را منعکس کند.
هرچه تصویری که از خود در ذهن داریم به خود ایده‌آل نزدیکتر باشد، ما همخوان‌تر بوده و حس خودارزشمندی‌مان بالاتر است. درصورتی که تجربه فرد در کل برایش قابل قبول نباشد و تصویر خود تحریف شده و انکار شده‌ای داشته باشد، دارای ناهمخوانی در نظر گرفته می‌شود.
چون ترجیح می‌دهیم خود را به روش‌هایی همخوان با تصویر خودمان ببینیم، ممکن است از مکانیسم‌های دیگر مثل انکار و سرکوب برای احساس تهدید کمتر به‌خاطر احساسات نامطلوبمان استفاده کنیم. فردی که خودپنداره‌اش با احساسات واقعی و تجاربش همخوانی ندارد، دفاعی عمل خواهد کرد؛ زیرا حقیقت تلخ است.

آثار کارل راجرز
-درمان بالینی کودکان دشوار 1939
-مشاوره و روان درمانی : مفاهیم عملی نوین تر 1942
-روان درمانی مراجع محوری : مفاهیم ، شیوه ها و کاربردها 1951

_________________________________________________________

مقالات دیگر

       

       

     

 

       

       

 

     

 

        

   



نظرات

درج نظر

عبارت امنیتی