اختلالات روانی در فیلم های سینمایی (معرفی 10 فیلم با موضوع اختلالات روانی)
مقالات
اختلالات روانی در فیلم های سینمایی (معرفی 10 فیلم با موضوع اختلالات روانی)
1403/04/18 نویسنده : روان بوک

اختلالات روانی در فیلم های سینمایی (معرفی 10 فیلم با موضوع اختلالات روانی)

اختلالات روانی در فیلم های سینمایی
کسی که به هر نحوی با اختلال روحی و روانی سروکار پیدا می‌کند به‌سادگی ممکن است ایمان به توانایی‌هایش را از دست بدهد و از جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند طرد شود. چنین شخصی، با کسب اطلاعات بیشتر درباره زندگی کسانی که مشکلاتی مشابه با او داشته‌اند، می‌تواند از آنها الهام بگیرد و زندگی‌کردن با اختلالی را که گرفتار آن شده است بیاموزد. یکی از بهترین جاهایی که در آن می‌توان به چنین امکانی دسترسی یافت پرده نقره‌ای سینماست. فیلم‌های سینمایی خوب و خوش‌ساختی هستند که با محوریت بیماری‌ها و اختلال‌های روانی ساخته شده‌اند و بسیار آموزنده و تأثیرگذارند. مطلب حاضر راجع‌به همین موضوع است. در ادامه، با اتکا به رتبه‌بندی فیلم‌های سینمایی در وب‌سایت IMDb، تعداد ۱۰ فیلم با موضوع بیماری روانی معرفی می‌کنیم که حتما ارزش دیدن خواهند داشت. همراه ما بمانید.

ده فیلم با موضوع بیماری روانی

دختر، از‌هم‌گسیخته (Girl, Interrupted) / اختلال شخصیت مرزی


زن جوانی به‌نام سوزانا کیسن (با بازی وینونا رایدر)، پس از تلاشی نافرجام برای پایان‌دادن به زندگی خود، سر از بیمارستانی روانی درمی‌آورد. آنجا متوجه می‌شود که مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder/ BPD) است و باید به‌مدت ۱۸ ماه بستری شود و تحت درمان قرار بگیرد.
سوزانا در این بیمارستان روانی با زنانی آشنا می‌شود که شبیه به خود او هستند. منتها در عین حال تفاوت‌های چشم‌گیری با او دارند. او به‌مرور راجع‌به موضوعات مختلفی مثل سلامت روان، خودکشی، آسیب‌زدن به خود و نظایر اینها تأمل می‌کند و سعی بر آن دارد که بفهمد واقعا کیست و چرا سر از این بیمارستان روانی درآورده است.
این فیلم درباره بیماری های روانی مختلف است و با تماشای آن، اطلاعات جالبی راجع‌به این اختلال‌ها پیدا خواهید کرد؛ برای مثال، لیزا رو (Lisa Rowe) در فیلم یک شخصیت جامعه‌ستیز (سوسیاپات/ Sociopath) دارد که مدام برای پرستارها دردسر درست می‌کند و دوست دارد بیماران دیگر را تحت کنترل داشته باشد.
فیلم‌نامه فیلم بر اساس داستان واقعی زندگی سوزانا کیسن و با اقتباس از کتابی ساخته شده است که خود او درباره تجربه بستری‌شدن ۱۸ماهه‌اش در بیمارستان روانی نوشته است.

هوانورد (The Aviator) / اختلال وسواس جبری


هاوارد هیوز میلیاردری است که حداقل از نظر مادی در زندگی موفق بوده و به خواسته‌هایش رسیده است. او کارگردان، تاجر و خلبان موفقی است که حالا نقشه طراحی و ساخت هواپیمایی جدید را در سر می‌پروراند. همه‌چیز خوب پیش می‌رود تا آنکه اولین نشانه‌های جدی اختلال وسواس جبری (Obsessive Compulsive Disorder/ OCD) را تجربه می‌کند. اختلالی روانی که قبلا در خانواده‌اش سابقه داشته است و حالا می‌رود تا زندگی‌اش را به مرز نابودی بکشاند. آیا از پس کنترل این بیماری بر خواهد آمد و نقشه‌های جاه‌طلبانه‌اش سرانجام خوشی خواهند داشت؟
داستان این فیلم با الهام‌گرفتن از زندگی شخصی به‌نام واقعی هاوارد هیوز نوشته شده است. هرچند محوریت اصلی موضوع فیلم راجع‌به بیماری های روانی نیست، تماشاگر فیلم با دیدن آن درک بهتری از این موضوع پیدا می‌کند که اختلال وسواس جبری (نام دیگر آن اختلال وسواس فکری و عملی است) چطور در زندگی واقعی افکار و رفتارهای انسان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و نیز اینکه این مسئله در بلندمدت چه پیامدهایی می‌تواند داشته باشد.
هوانورد یکی از بهترین فیلم های اسکورسیزی، این کارگردان پرآوازه سینمای آمریکاست و اگر مایلید تقابل نبوغ و بلندپروازی با ناراحتی‌های ذهنی و روحی را در قالب داستانی دراماتیک ببینید و لمس کنید، حتما دیدن آن را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

هنوز آلیس (Still Alice) / آلزایمر


استاد سرشناس و دوست‌داشتنی رشته زبان‌شناسی، که مادر سه فرزند است و در کمال خوشبختی کنار عزیزانش زندگی می‌کند، در روزی ناخوشایند و منحوس پی می‌برد که مبتلا به بیماری آلزایمر شده است. پس از آن همه‌چیز فرومی‌پاشد و عده‌ای از نزدیکان او سعی می‌کنند کنارش بمانند و او را دل‌داری دهند. حال آنکه عده‌ای دیگر تاب‌وتوان فروپاشی لحظه‌به‌لحظه او را ندارند و کناره می‌گیرند. سرانجام چه خواهد شد؟
این فیلم درباره بیماری روانی آلزایمر است و در آن، به‌شکلی هنرمندانه و تأمل‌برانگیز،‌ اثرات مخرب و مهلک این بیماری به تصویر کشیده شده‌اند. بازخوردها به فیلم در مجموع بسیار خوب و مثبت بوده است.
آلیس» از آن فیلم‌های ناراحت‌کننده‌ای است که در جای‌جای آن اشکتان را درخواهد آورد. منتها واقعیت زندگی همین است و هرچه اثر هنری ملموس‌تر و نزدیک‌تر به واقعیت‌ها باشد، فاخرتر است و ارزشمندتر.

دفترچه امیدبخش (Silver Linings Playbook) / اختلال دوقطبی


معلم سابق مدرسه پس از گذراندن دوره درمانی در بیمارستانی روانی حالا به خانه بازگشته است و در تلاش است با پدر و مادرش زندگی عادی و بی‌دردسری را از سر بگیرد. در این حین، به فکر برقراری رابطه مجدد با همسر سابقش نیز هست. منتها طولی نمی‌کشد که با زنی به‌نام تیفانی آشنا می‌شود. زنی که به‌تازگی همسرش را از دست داده است و گرفتار افسردگی و مشکلات روانی شده است.
دفترچه امیدبخش فیلم جالب و فکرشده‌ای است و در آن، به زیباترین شکل ممکن، مفاهیمی مثل «دیوانه‌بودن» یا «غیرعادی‌بودن» به چالش کشیده می‌شود. در واقع، تماشاگر همگام با داستان فیلم به این فکر می‌کند که داشتن بیماری روانی یا اختلال ذهنی چه معنایی دارد. آیا واقعا کسی که به چنین اختلالی مبتلاست راه برگشتی ندارد یا می‌توان امیدی برای رستگاری او متصور شد؟
نقش اصلی فیلم دفترچه امیدبخش (با بازی بردلی کوپر) به اختلال دوقطبی (افسردگی شیدایی/ Bipolar Disorder) مبتلاست. استیون اسکولزمن (Steven Schlozman)، روان‌درمانگر دانشکده پزشکی هاروارد، باور دارد رفتارها و حالات ذهنی معلم مبتلا به اختلال دوقطبی بسیار نزدیک به واقعیت است و سازندگان فیلم، در شخصیت‌پردازی او موفق بوده‌اند.

کلوپ صبحانه (The Breakfast Club) / روانشناسی نوجوانان


پنج دانش‌آموز دبیرستانی، که به‌باور خودشان هیچ نقطه مشترکی از نظر شخصیتی و فکری ندارند، جریمه می‌شوند روز تعطیل هفته را در کتابخانه مدرسه گرد هم جمع شوند و هریک مقاله‌ای هزارکلمه‌ای راجع‌به خودشان بنویسند. این گردهمایی ۹ساعته نقطه‌عطفی در زندگی این پنج نفر می‌شود و به‌زودی پی می‌برند که بیش از آنچه فکر می‌کردند شبیه به یکدیگرند.
پنج نفری که مجبور به تن‌دادن به این توفیق اجباری می‌شوند هریک به‌نحوی مشکلاتی از حیث سلامت روانی دارند: یکی از آنها در خانه مورد آزار و سوءاستفاده قرار گرفته است؛ دیگری تلاش نافرجامی برای خودکشی داشته است؛ و به همین منوال هریک مشکلاتی جدی را از سر گذرانده‌اند.
در ابتدای امر، اگر می‌خواستند شروع به نوشتن مقاله کنند، حتما راجع‌به تصویری که جامعه انتظار داشته از آنها ببیند قلم می‌زدند. منتها این ۹ ساعت دیدگاهشان را کاملا تغییر می‌دهد و واقف به نقاط پنهانی در ناخودآگاهشان می‌شوند که شاید به‌هیچ‌وجه انتظارش را نمی‌کشیدند. همین مسائل است که باعث شد تا فیلم کلوپ صبحانه در دیدگاه مخاطبان و منتقدان تبدیل به اثری فاخر و ماندگار شود.

قوی سیاه (Black Swan) / مازوخیسم


نینا (با بازی ناتالی پورتمن) رقصنده بااستعداد و حرفه‌ای باله است و به‌زودی قرار است برای نقشی در رقص «دریاچه قو» آماده شود. در این رقص، به رقصنده‌ای نیاز است که بتواند هم در نقش قوی سفید برقصد و هم در نقش قوی سیاه. قوی سفید نمایانگر معصومیت و فضیلت است و از سوی دیگر، قوی سیاه نمادی است از گناه و هوسرانی.
نینا در ایفای نقش قوی سفید هیچ مشکلی ندارد. منتها رقص در قامت قوی سیاه چالش‌هایی جدی پیش رویش می‌گذارد و برای آنکه از پس این کار برآید، تا حدی خود را تحت فشار می‌گذارد که سلامت روح و روانش به‌شکلی جدی تهدید می‌شود.
قوی سیاه فیلمی است که در آن به‌شکلی هنرمندانه عمیق‌ترین احساسات و ذهنیات انسان به تصویر کشیده می‌شود. نینا در ظاهر امر خود را سرحال و خوب نشان می‌دهد؛ اما در خلوت خود برای دست‌یابی به ایدئالی که از نقشش در رقصِ دریاچه قو در ذهن دارد کارهای عجیبی می‌کند: به خودش آسیب فیزیکی می‌رساند و مدام خودش را تحت‌فشار می‌گذارد تا حدی که سلامت عقلی‌اش به خطر می‌افتد.

مرد بارانی (Rain Man) / اوتیسم


چارلی بَبیت پسر خودخواه و کله‌شقی است و پدرش پس از مرگ، ارثیه چندانی برایش نمی‌گذارد. به‌جای این کار، بخش اعظم دارایی‌هایش را به برادر بزرگ چارلی، ریموند اهدا می‌کند که مبتلا به اوتیسم است. چارلی، که تاکنون از وجود چنین برادری بی‌خبر بوده است، به‌سراغ او در درمانگاه محل نگهداری‌اش می‌رود و به‌امید آنکه چیزی از دارایی‌ها نصیب او شود، ریموند را برمی‌دارد و رهسپار سفری به‌سوی لاس‌وگاس می‌شود. منتها در طول سفر رابطه‌ای میان این دو شکل می‌گیرد که ورای پول و ثروت است و رنگ و بویی از عشق برادرانه دارد.
مرد بارانی بی‌شک از فیلم‌های کلاسیک و ماندگار دنیای سینماست و چه به‌دنبال فیلم با موضوع بیماری روانی باشید چه نه، دیدن آن را به شما پیشنهاد می‌کنیم. از داستان عالی فیلم، شخصیت‌پردازی‌های بی‌نقص، و بازی تحسین‌برانگیز بازیگران اصلی آن که بگذریم (داستین هافمن برای بازی ماندگارش در این فیلم در نقش بیمار اوتیسمی جایزه اسکار گرفت)، ۲ نکته هستند که بیش از پیش فیلم را حائز اهمیت می‌کنند:
اول آنکه پیش از اکران این فیلم کم‌سابقه بود که بیمار اوتیسمی به‌ این‌ شکل در کانون توجه داستان قرار گیرد. نکته دیگر به توجهی ارتباط دارد که به توانایی‌های بیمار اوتیسمی نشان داده می‌شود. قدرت فوق‌العاده او در انجام محاسبات ریاضی، قدرت حافظه بی‌نظیرش و مهارتش در خواندن و مطالعه کتاب‌های پیچیده. این توجه نشان می‌دهد بیماری روانی صرفا نقص و کمبود نیست و می‌توان با رویکردی دیگر با آن مواجه شد و خوبی‌هایش را هم دید.

ذهن زیبا (A Beautiful Mind) / اسکیزوفرنی


جان فوربز نش جونیور ریاضی‌دان نابغه‌ای است که کشف بزرگ او در عالم ریاضیات می‌رود تا او را زبانزد خاص و عام کند. مشکل اینجاست که آقای فوربز مبتلا به اسکیزوفرنی پارانوئید (نوعی بیماری روانی که در پی ابتلا به آن بیمار دیگر درکی از واقعیت‌ها نخواهد داشت) و در تقلا برای موفقیت، قدم در مسیری هولناک برای شناخت بهتر و بیشتر خودش می‌گذارد. آیا موفق خواهد شد که بر این کابوس غلبه کند و به آنچه لایقش است دست یابد؟
فیلم‌نامه این فیلم بر اساس داستان واقعی زندگی شخصی به‌نام جان فوربز نش جونیور نوشته شده است و اقتباسی است از کتاب «ذهن زیبا» نوشته سیلویا ناسار (Sylvia Nasar). داستان فیلم فوق‌العاده جالب است و این ریاضی‌دان تئوری جدیدی را معرفی می‌کند که نظریه‌های اقتصاد یک قرن اخیر را زیر سؤال می‌برد.
این تقابل با ارزش‌های گذشته است که ریاضی‌دان مشهور را تا مرز دیوانگی می‌کشاند و دست‌اندکاران فیلم به بهترین شکل ممکن از پس به‌تصویرکشیدن جزئیات داستان برآمده‌اند.

ویل هانتینگِ خوب (Good Will Hunting)


ویل هانتینگ (با بازی مت دیمون) مرد جوان و بااستعدادی است که تقلا می‌کند هویت خود را پیدا کند و بفهمد که واقعا کیست. او توانایی حل‌کردن هر مشکلی را در اطرافش دارد، به‌جز مشکلاتی که به خودش مربوط‌ اند، در اعماق وجودش ریشه دوانده‌اند و آزارش می‌دهند. آشنایی او با یک روان‌شناس (با بازی رابین ویلیامز) دریچه‌های تازه‌ای را در قلب و ذهن او باز می‌کند و به او کمک می‌کند تا مسیر زندگی را پیدا کند.
خیلی‌ها راجع‌به اینکه چگونه زندگی بهتری داشته باشیم قلم زده‌اند و کتاب نوشته‌اند. منتها شاید هیچ کتابی به‌اندازه این فیلم نتواند به شما در پی‌بردن به اعماق روان انسان کمک کند. داستان، شخصیت‌پردازی‌ها و همه ویژگی‌های فیلم در حد عالی هستند و به‌سادگی می‌توان با شخصیت‌های آن ارتباط برقرار کرد و خود را جای آنها گذاشت. اینکه چطور خیلی از وقت‌ها از زیر بار مسئولیت‌ها شانه خالی می‌کنیم، دیگران را به‌خاطر کمبودهای زندگی‌مان مقصر می‌دانیم و توانایی‌هایی را که داریم دست‌کم می‌گیریم. اینها از تجربه‌های ویل هانتینگ هستند که با وجود افسردگی، نبوغ و استعداد دارد و حالا می‌خواهد با کمک درمانگر متعهدش کاستی‌هایش را کنار بزند.
دیدن این فیلم با موضوع بیماری روانی بدون شک برایتان تجربه‌ای ماندگار خواهد بود و اگر به این سبک فیلم‌ها علاقه‌مندید، حتما دیدن آن را به شما پیشنهاد می‌کنیم. این فیلم در فهرست صد فیلم برتر imdb جای دارد.

دیوانه از قفس پرید (One Flew Over The Cuckoo’s Nest)


مک‌مرفی (با بازی جک نیکلسون) مجرمی سابقه‌دار است. بازهم کاری خلاف قانون انجام می‌دهد و مجازاتش کار با اعمال شاقه در زندان است. برای آنکه به این مجازات تن در ندهد، خود را دیوانه جا می‌زند و به بیمارستان روانی فرستاده می‌شود. آنجا با پرستار سرکوبگری آشنا می‌شود که از نقص‌ها و کاستی‌های بیماران روانی برای کنترل‌کردن و سوءاستفاده از آنها استفاده می‌کند. مک‌مرفی تصمیم می‌گیرد با کمک دیگر بیمارانِ بستری در بخش این سرکوبگری را خاتمه دهد و شورشی علیه سرپرستار بخش به پا کند. آیا توان انجام این کار را خواهد داشت؟
در این فیلم درخشان، شاهد لایه‌های عمیق‌تری خواهید بود که بینش جالبی راجع‌به زندگی در جوامع امروزی نصیبتان خواهد کرد. تقابل بیماران روانی بخش با سرپرستار سرکوبگر کنایه‌ای است بر اصحاب قدرت که سعی می‌کنند با عادی‌سازی مردم کار ساده‌تری برای حفظ منافع خود داشته باشند. طعنه‌ای بر پروسه‌هایی که برای حذف عناصری که به‌باور آنها غیرعادی‌اند در پیش می‌گیرند.

_________________________________________________________

مقالات دیگر

     

     

     

     

نظرات

درج نظر

عبارت امنیتی