بیماری تنفر از خود یا خود بیزاری چیست؟َ
بیماری تنفر از خود یا خود بیزاری
بیماری تنفر از خود بسته به شخصیت هر فرد می تواند خفیف یا شدید باشد، حس تنفر از خود معمولا حسی پنهان است و به جز خود بیمار کس دیگری از آن اطلاعی ندارد. در برخی موارد حتی خود فرد نیز به دلیل عادت کردن به این طرز تفکر خود، از داشتن تنفر نسبت به خود آگاهی ندارد. در موارد خفیف فرد اعتماد به نفس ضعیفی داشته و از عدم دوست داشتن خود در رنج است. به دلیل تنفری که نسبت به خود دارد در ارتباطات عاطفی و اجتماعی، هم چنین در مسیر شغلی و تحصیلی خود دچار مشکل می شود چرا که تصویر ذهنی منفی که نسبت به خودش دارد بر تمام زندگی او سایه انداخته و فرد تصور می کند سایر افراد نیز چنین حسی نسبت به او دارند.
در موارد شدید تر بیماری تنفر از خود می تواند به گونه ای اعمال و رفتار فرد را کنترل کند که وی به دلیل تفکرات منفی و نفرتی که از خود دارد دست به صدمه زدن به جسم خود بزند یا با قرار گرفتن در هر شرایط سختی بخواهد به زندگی خود پایان دهد. افسردگی یکی از پیامدهای از خود بیزاری است که تمام جنبه های زندگی فرد را مختل می کند و برای درمان آن بهره مندی از مشاوره افسردگی الزامی است.
چه چیزی باعث نفرت از خود می شود؟
نفرت از خود با گذشت زمان ایجاد می شود. این احساس معمولاً توسط بیش از یک عامل از جمله آسیب های گذشته، کمال گرایی، انتظارات نادرست، مقایسه های اجتماعی و چندین رفتار آموخته شده ایجاد می شود.
تروما یا آسیب
بسیاری از افراد با نفرت شدید از خود، در گذشته تجربههای آسیبزا و چالشبرانگیز احساسی داشتهاند. این تجربیات اغلب شامل سوء استفاده و بی توجهی جنسی، فیزیکی یا عاطفی است.
هنگامی که کودکان دچار تروما یا آسیب می شوند، جهان را ناامن و افراد اطراف خود را خطرناک می بینند. در تلاش برای معنا بخشیدن به دنیای خود، ممکن است روایتی را ایجاد کنند که به آنها این احساس را بدهد که انگار ارزش دوست داشته شدن را ندارند و از هیچ ارزشی برخوردار نیستند. این اظهارات تنفرآمیز ممکن است مستقیماً توسط والدین یا عزیزان و نزدیکان دیگری به آنها گفته شده و به زودی به بخش بسیار آشنای منتقد درونی آنها تبدیل شوند.
توقعات کاذب
طبیعی است که بخواهید تعلق داشته باشید، پذیرفته شوید یا یک وظیفه را به خوبی انجام دهید. با این حال، گاهی اوقات انتظارات ما از خودمان می تواند آنقدر بالا باشد که برای هر انسانی دست نیافتنی باشد. این انتظارات خارقالعاده و کاذب، اغلب باعث میشود که ما پا پس بکشیم و احساس کنیم که شکست خوردهایم.
در این لحظات است که منتقد درونی ما ظاهر می شود تا ما را شرمنده کرده و به ما یادآوری کند که چقدر ناامید شده ایم. حتی اگر جناح منطقی ما تشخیص دهد که انتظارات غیرمنطقی است، منتقد درونی ما همچنان به خودگویی منفی در راستای ایجاد تنفر از خود ادامه می دهد.
تلاش برای جلب رضایت دیگران
در تلاش برای ارتباط با دیگران، ممکن است در طول زمان یاد گرفته باشیم که برآوردن انتظارات دیگران به خوبی کار می کند. ممکن است از طریق تجربیات اجتماعی یاد بگیریم که وقتی دیگران از ما راضی هستند، می توانیم از خودمان راضی بوده و احساس خوشبختی کنیم. این طرز تفکر ناسالم در مورد روابط، حتی ممکن است به الگوهای رفتاری قابل توجه برای تبدیل شدن به یک شخصیت وابسته منجر شود.
با این وجود، برخی از افراد زمانی که نمی توانند نیازهای دیگران را برآورده کنند یا احساس می کنند کسی را ناامید کرده اند، احساس ویرانگی می کنند. اظهارات تنفر آمیز نسبت به خود، نشان می دهد که وقتی انتظارات دیگران را برآورده نمی کنیم، مشکلی برای ما وجود دارد. ما شکست خوردهایم یا لایق این نیستیم که دیگران ما را دوست داشته باشند یا برایمان ارزش قائل شوند.
کمال گرایی
یک کمال گرا اغلب به عنوان فردی در نظر گرفته می شود که برای خود هیچ حاشیه ای از خطا، هیچ جایی برای اشتباهات یا محدودیت های انسانی قائل نیست. این افراد، در هر زمان و در هر موقعیتی از خود (و احتمالاً دیگران) انتظار کمال دارند.
توجه به این نکته مهم است که ما، اغلب در تلاش برای محافظت از خود در برابر درد و احساس قطع ارتباط، یک ذهنیت کمال گرا ایجاد می کنیم. اعتقاد بر این است که وقتی عملکردی عالی داشته باشید، به نوعی از احساس درد جلوگیری می کنید. این درد ممکن است شامل احساس شرم، خجالت، تنهایی، رها شدن، تمسخر، قضاوت و موارد دیگر باشد.
مقایسه اجتماعی
در حالی که طبیعی است که به اطراف نگاه کنید و متوجه شوید که دیگران چه میکنند، اما وقتی برای آن مشاهده ارزش قائل شوید، ممکن است شرایط دردناک شود. اگر شما نفرت از خود را تجربه می کنید، معمول است که چیزی با عنوان مقایسه صعودی را انجام دهید. مقایسه صعودی به این معناست که تمایل داشته باشید فقط به افرادی که "بهتر" عمل می کنند و ظاهرا از شما بالاتر هستند توجه کنید و به آنها ارزش دهید، و بصورت همزمان، با اظهارات نفرت انگیز در مورد خود، ارزش خود را بی ارزش کنید.
نشانه های بیماری تنفر از خود (از خود بیزاری)
ممکن است تمام دوران زندگی خود را از کودکی تا به امروز با احساس نفرت از خود زندگی کرده. خودتان متوجه تنفری که از خود دارید و رفتارهایی که تحت تاثیر تنفر از خودتان انجام می دهید نشده باشید. یا این که اتفاقات ناخوشایندی در زندگی تان افتاده و تصویری که از خودتان در ذهن داشته اید را تغییر داده باشد. به هر حال نشانه هایی وجود دارد که از طریق آن ها می توان متوجه شد. فردی دچار تنفر از خود می باشد یا خیر.
1- گفتگوی درونی منفی
گفتگو با خود یا گفتگوی درونی منفی اولین و مهم ترین نشانه ابتلا به بیماری تنفر از خود است. تمام کسانی که از خود نفرت دارند غالبا گفتگوهای درونی منفی در مورد خودشان دارند. آن ها احساس ارزشمندی نمی کنند. فکر می کنند همیشه ایراد و نقصی دارند که برای دیگران پذیرفته نیست. به طور مداوم خودشان را سرزنش می کنند و حتی اگر موفقیتی هم به دست بیاورند به نظرشان کافی نیست و از خودشان راضی و خشنود نمی شوند. از لحاظ ظاهری خودشان را زشت می دانند و فکر می کنند توانایی انجام بسیاری از کارها را ندارند.
2-وقت نگذاشتن برای خود و قربانی شدن برای دیگران
فردی که دچار بیماری نفرت از خود است معمولا تمام وقت و انرژی خود را به دیگران اختصاص می دهد. به کارهای مورد علاقه خود نمی پردازد، نیازهای دیگران را در اولویت قرار داده و بیشتر تلاش می کند تایید و رضایت آن ها را بگیرد. تنها با گرفتن تایید و رضایت دیگران است که کمی نسبت به خودش احساس بهتری پیدا می کند زیرا فکر می کند برای این که ارزشمند باشد حتما نیاز دارد دیگران او را دوست داشته باشند و برای این که دیگران او را دوست داشته باشند حتما باید کار مفیدی برای ان ها انجام دهد تا مورد پذیرش و تایید شدن توسط آنها واقع شود.
3-کم توجهی به وضعیت جسمی و علایق خود
فردی که نسبت به خود حس تنفر داشته و خودش را دوست ندارد ممکن است نسبت به وضعیت ظاهری و جسمی و بهداشت خود نیز بی توجه باشد. این گونه افراد حتی از علایق و خواسته های خود نیز آگاهی نداشته یا نسبت به ان بی اهمیت هستند و به خودشناسی توجهی نشان نمیدهد. به دلیل ناگاهی از علایق خود حتی هدفی برای خود تعریف نمی کنند و یا اهدافی را انتخاب می کنند که شادی و رضایت لازم را برای ان ها ایجاد نکرده و طبق نظر و خواسته دیگران است.
عوارض تنفر از خود
تنفر از خود، بسیاری از جنبه های زندگی روزمره را تحت الشعاع قرار داده و بر آنها تأثیر می گذارد. نفرت از خود می تواند شما را از تصمیم گیری های مهم، ریسک کردن، ارتباط با دیگران و دستیابی به اهداف باز دارد. اگر با تنفر از خود دست و پنجه نرم می کنید، ممکن است عواقب آن را در بسیاری از زمینه ها و مسیرها تجربه کنید.
مشکل رابطه با خود
جای تعجب نیست که نفرت از خود، به عنوان یک تأثیر منفی بر خود ادراکی یا خودپنداره (تصویری که از خود دارید) و همچنین عزت نفس (احساس شما نسبت به خود) عمل کند. وقتی منتقد درونی شما دائماً خودتان را پایین میآورد، تقریبا غیرممکن است که خودتان را با دید مثبت ببینید.
مشکل در محل کار
از آنجایی که کار اغلب مبتنی بر عملکرد است (رفتار به روشی خاص، برآورده کردن انتظارات شغلی، تعامل با دیگران)، تعجب آور نیست که تنفر از خود می تواند بر زندگی کاری شما تأثیر بگذارد. وقتی احساس بی ارزشی یا ناتوانی می کنید، ممکن است کمتر پروژه های کاری را به عهده بگیرید یا کار مشترک با دیگران برایتان دشوار باشد. ممکن است نسبت به همکاران احساس رنجش کنید یا به دلیل نداشتن کارایی، خود را پایین بکشید.
مشکل در موقعیت های اجتماعی
زمانی که شما مملو از خودگویی های منفی مداوم و بی امان و نفرت از خود هستید، ایجاد و حفظ دوستی می تواند بسیار دشوار باشد. برای اجتناب از درد انتقاد، قضاوت یا رها شدن، حتی ممکن است در مقابل ملاقات با افراد جدید مقاومت کنید. یا ممکن است سرد یا بیتوجه باشید، که این میتواند مانع از نزدیک شدن شما به دیگران شود.
مشکل در روابط خانوادگی
از آنجایی که قسمت قابل توجهی از تنفر از خود، ناشی از تجربیات اجتماعی گذشته مانند سوء استفاده و آسیب است، پویایی خانواده می تواند برای فردی که با نفرت از خود دست و پنجه نرم می کند، بسیار پیچیده باشد. ممکن است در موقعیتی قرار بگیرید که مجبور شوید با فردی از گذشته خود، که خاطرات دردناک را برای شما زنده می کند، در تماس باشید. و این می تواند باعث ناراحتی شما شده و باعث شود که در تلاش برای جلوگیری از تجربه خاطرات و احساسات دردناک گذشته، از او کنارهگیری کنید.
حتی اگر با سابقه خانوادگی آسیبزا سر و کار نداشته باشید، ذهنیت کمالگرایانه و انتظارات غیرواقعبینانه شما از خود میتواند مانع از لذت بردن از تعاملات شده و شما را از ایجاد و یا لذت بردن از ارتباطات خانوادگی باز می دارد.
مشکل در روابط عاشقانه
روابط عاشقانه ممکن است برای کسی که نفرت خود را تجربه می کند پیچیده و گیج کننده باشد. اگر دچار این احساسات باشید، ممکن است با ایده نزدیکی و صمیمیت مبارزه کنید.
حتی اگر آرزوی نزدیک بودن را داشته باشید، ترس از اینکه کسی نقایص، محدودیتها یا کمبود ارزش شما را ببیند میتواند مانع ایجاد یک رابطه معنادار شود. ویرانگریهای منتقد درونی به اندازه کافی دردناک است، اما فکر اینکه کسی نزدیک به شما باشد و این چیزها در مورد شما را ببینید یا به آن ها فکر کند، می تواند ویران کنندگی موضوع را بیشتر کند.
مشکل در تعیین هدف
تنفر از خود به ما می گوید که ما توانایی نداریم و احتمالاً یا شکست می خوریم و یا پا پس می کشیم و تسلیم می شویم. این نوع تفکر می تواند اهداف، آرزوها و رویاها را دور و غیرممکن کند. ممکن است به دیگران نگاه کنید و فکر کنید که آنها به درستی این کار را انجام میدهند، در حالی که خودتان از اظهارات خودانتقادی دائمی رنج میبرید. زندگی به این شکل از نظر احساسی خسته کننده است و می تواند منجر به عدم تمایل به هدف گذاری شود.
مشکل در تصمیم گیری
خودگویی منفی و نفرت از خود می تواند توانایی های تصمیم گیری را ربوده یا فلج کند. وقتی خودتان را در این حد با دید منفی می بینید، ممکن است کمتر تمایلی به پذیرش ریسک هایی داشته باشید که به رشد شما کمک می کنند. ممکن است از فرصتهای ارتباط با دیگران دور شوید و خود را در الگوی شک و تردید به خود بیابید.
راهکارهایی برای درمان بیماری تنفر از خود (از خود بیزاری)
راهکارهایی وجود دارند که در عین ساده بودن بسیار کارآمد بوده وبسیار قوی عمل می کنند. این تمرین های ساده اگر به صورت روزانه انجام شوند ظرف مدت کوتاهی می توانند حس تنفر از خود را درمان کرده و به بهبود وضعیت و سلامت روان و افزایش آرامش و خود دوستی افراد کمک شایانی نمایند.
1-افزایش میزان عزت نفس و ایجاد حس ارزشمندی
افزایش میزان عزت نفس می تواند تا حد بسیار زیادی بیماری تنفر از خود را درمان کند. در واقع اصلی ترین مشکل افرادی که دچار از خود بیزاری هستند کمبود عزت نفس است. استفاده از راهکارهای افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس احساسات منفی که نسبت به خودتان دارید را کاهش داده و در هر شرایطی می تواند به شما در رویارویی با مشکل تنفر از خود کمک کند.
2-کشف علایق و پرداختن به آن ها
علاقه مندی های خود را هر زمینه ای که هست پیدا کرده و سعی کنید لیستی از علایق خود تهیه کنید. این کار به افکار شما جهت تازه ای می دهد. زمانی که از علایق خود، خودآگاهی نداشته باشید و ندانید دقیقا چه چیزی شما را خوشحال می کند، برای خوشحال کردن خودتان و ایجاد حس رضایت و خود دوستی نیز نمی توانید قدمی بردارید.
3-تمرکز بر نکات مثبت و توانایی های خود
لیستی از نکات مثبت و توانمندی های خود تهیه کنید. این کار به شما کمک می کند تا تصویر نادرستی که از خود دارید را کنار گذاشته. به افکار منفی که در مورد خودتان دارید خاتمه دهید. مداومت بر انجام این تمرین به صورت روزانه در مدت کوتاهی اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد. کمک می کند خودتان را فرد توانمندی بدانید.
4-انجام دادن هر کار ساده ای که خوشحال تان می کند
این کار می تواند خرید یک لباس یا خوراکی باشد که آن را دوست دارید. وقتی برای خودتان ارزش قائل هستید و مانند یک کودک به نیازهای خود توجه می کنید. در مسیر درستی برای یافتن حس رضایت درونی از خودتان قرار گرفته اید. برای دریافت اطلاعات بیشتر در زمینه رضایت از زندگی کلیک کنید.
5-وقت گذراندن با افرادی که حس خوبی به شما می دهند
بودن در کنار افرادی که شما را دوست ندارند، شما را مسخره کرده و مورد انتقاد قرار می دهند. به شدت می تواند ارامش روح و روان شما را از بین ببرد و ضربات شدیدی بر پیکره اعتماد به نفس تان وارد کند. همواره به خاطر داشته باشید که اگرچه ممکن است عده ای با شما موافق نباشند. اما همیشه در اطراف شما کسانی هم وجود دارند که شما را دوست داشته و به شما احترام می گذارند. سعی کنید با کسانی که به آرامش روانی شما صدمه می زنند کمتر ارتباط داشته باشید.
6-تعیین اهداف کوچک و دستیابی به آن ها
هدف های کوچک و قابل دسترسی برای خودتان تعیین کرده و آن ها را به مقصد برسانید. هدف های کوتاه مدتی که به راحتی بتوانید به انها دست یابید اعتماد به نفس شما را تقویت کرده. شما را در مسیری قرار می دهند که بتوانید خودتان را دوست داشته باشید.
7-تمرین آینه و ابراز علاقه به خودتان
تاثیر تمرین آینه امری ثابت شده است. برای این کار می توانید در هر زمان از روز که راحت هستید جلوی آینه ایستاده و از خودتان تعریف کنید. به خودتان ابراز علاقه کنید. بگوئید من تو را به خاطر هر آن چه که هستی می پذیرم و دوستت دارم. انجام این تمرین در روزهای اول می تواند بسیار سخت باشد. اما اگر بتوانید آن را انجام دهید از تاثیرات شگرفی که روی شما می گذارد تعجب خواهید کرد. موارد زیر نیز می تواند به شما در تقویت حس خود دوستی تان کمک کند:
نوشتن افکاری که در مورد خودتان دارید و جهت دهی مثبت به ان ها
رسیدگی روزانه به بهداشت شخصی و حفظ آراستگی
انجام روزانه ورزش و پیاده روی
انجام مدیتیشن و افزایش ارامش
گفتن عبارات تاکیدی مثبت
دوستی با حیوانات و پرورش گیاهان خانگی
آموختن یک مهارت یا هنر جدید
_________________________________________________________
مقالات دیگر